Sunday, January 06, 2008

تهران در برف یا برف در تهران



تهران امروز در برف فرو رفت دولت دو روز آینده را تعطیل کرده است. سال ها قبل شاید چهل سال قبل هنگامی که کلاس اول دبستان بودم مانند امسال در ظرف سه روز آنقدر برف بارید که دولت وقت مجبورشد پانزده روز مدارس را تعطیل کند . ما ان زمان در خانه خودمان در کن زندگی می کردیم . ارتفاع برف در پشت اتاق های ما که یک مزرعه کشاورزی بود تا لبه پشت بام رسیده بود. از روی پشت بام سر می خوردیم و به مزرعه که حداقل سه چهار متری پائین تر بود می رفتیم . جالب آن که از فردای تعطیلی هوا آفتابی شد ، در یکی از روز های تعطیل شده ، مرحوم پدرم مرا همراه خود برای خرید به بازار تهران برد . وقتی از خیابان آیزنهاور آن روز گارو آزادی امروز و خبابان آذربایجان می گذشتیم به قدری برف در وسط خیابان انباشته کرده بودند که طرف دیگر آن قابل دیدن نبود . همه جا سفید وزیبا بود .زندگی سخت اما جذاب بود . کودکی چون برق وباد گذشت و...........
امروز صبح محمد را به مدرسه رساندم خیابان ها راسراسر برف گرفته بود اما برف چندانی نبود فقط رانندگی سخت بود محمد را در نزدیکی مدرسه گذاشتم وبر گشتم . اوضاع به هم ریخته به نظر می رسید. ا ز رفتن به اداره منصرف و به خانه برگشتم. امروزه در طبقه هفدهم یک ساختمان یا برج زندگی می کنیم . از این بالا به بچه هائی نگاه می کنم که روی برف سرسره بازی می کنند. آنها هم تعطیل شد ه اند . من هم تعطیل اما تعطیلی من خود خواسته است، دلم می خواست جا ی ان ها بودم حیف دیگر ........... فقط می توانم به برف از پشت شیشه چشم بدوزم وبه گذشته های دور فکر کنم . روز هایی که به سرعت گذشتند و آن چه باقی ماند حسرت بود ...... تهران 16/10/1386